تاريخ : شنبه 3 فروردين 1392برچسب:فقط بخندید,لطیفه های کودکانه,, | 10:55 | نویسنده : مجتبی زمانی

فقط بخندید ! (لطیفه های کودکانه)

 

 یه روز دو تا تنبل میرن بانک میزنن، اولی میگه بیا پولا رو بشمریم.

دومی میگه: ولش كن فردا رادیو میگه!



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 3 فروردين 1392برچسب:یک نمکدان پر نمک,لطیفه های کودکانه,, | 9:30 | نویسنده : مجتبی زمانی

یک نمکدان پر نمک (لطیفه های کودکانه)

 مکالمه در ساندویچ فروشی

 مردی به ساندویچ فروشی رفت و گفت: آقا لطفاً یک ساندویچ مرغ به من بدهید. فقط گوجه فرنگی نگذارید.

 ساندویچ فروش: گوجه فرنگی تمام شده، می خواهید به جایش خیار شور نگذاریم.



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 12 اسفند 1391برچسب:دسته گل,داستان,لطیفه,کودکان,, | 9:22 | نویسنده : مجتبی زمانی

شخصی بود بسیار بد شانس ، هرکجا که پا می گذاشت اتفاقی رخ میداد . تااینکه مراسم جشن عروسی دختر ارباب شد و مامورین برای اینکه اتفاقی رخ ندهد او را از شهر یا روستا بیرون کردند و قرار شد عروسی که تمام شد دوباره به آنجا باز گردد .



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 12 اسفند 1391برچسب:نه خانی اومده,نه خانی رفته, , | 9:14 | نویسنده : مجتبی زمانی

روزی روزگازی مردی یه خربزه می خره تا ببره خونه و با خونوادش بخوره. اما توی راه وسوسه میشه كه  این کار رو نکنه و با خودش فکر میکنه که خوبه این خربزه رو ببرم به رسم بزرگان گوشتشو بخورم و باقی شو كنار بگذارم تا اگر كسی از اینجا رد شد فكر كنه كه خانی از اینجا گذشته و گوشت خربزه رو خورده و پوستش رو انداخته اینجا.



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:لطیفه,, | 19:43 | نویسنده : مجتبی زمانی

سلام.میخوام براتون لطیفه بگم تا خستگی چند روز درس خواندن از تن شما بیرون بره. اماباید قول بدید از خنده دل درد نگیریدا!!



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:هنر عکاسی,گوشی بابا,عکس,, | 7:21 | نویسنده : مجتبی زمانی

سلام بچه های خوب. بچه ها امروز میخوام خودمو با هنر عکاسیم که با گوشی بابام عکس گرفتم، نشونتون بدم. حالشو ببرید.



ادامه مطلب

صفحه قبل 1 صفحه بعد

  • مترجم سایت